سفارش تبلیغ
صبا ویژن

طنز و خنده ، جوک ، حکایت

آپ اول مرداد ماه

آپ پانزده مرداد ماه

 

اولین مطلب فی الهذا الآب (آپ!) بلسان العربی و بقیة المطالب بالزبان الشیرین الفارسی! و لا تنسی النظرات الجمیل و سازنده تان بالهذا المطالب ! أنا کوشیدم باآوردن المطالب الحنون و مضحک (!!!) بهذا آلاپ تا انتن اضحک بفرح فی ته دل !

 

الدمپایی !

 

الدمپایی شی پلاستیکی و نوع من الدمپایی که کثیراً شیک هست من الچرم.

و لکن ذلک الدمپایی که فعلاً مد نظر نا هست پلاستیکی و ذلک الدمپایی که یستعمل فی الخوابگاه زیاداً.

فی الخوابگاه فقط متی یدخل فی الاتاق دمپایی تان هست دو الباب و لکن فی الموقع الخروج لا تری چشمانتان یوم سوء (چشمتون روز بد نبینه ) چرا که لا موجود دمپایی تان

تقول بنفسی : انا کی ذهبت که خودم بی خبر.

فی هذه الحظه تری الدمپایی تان فی الرجلان صدیقتان که قدم زنان یحر ( عبور میکند) من السالن بالاتاق خودش؟!

وقتیکه هذه العمل یتکرر لدفعه که یضرب جیغ من الاعماق وجودتان!

وقول شاعر : کان بدین منوال که یخترع الاولین جیغ زدگی!

و فی الامر تطلب من هذا سارقان دمپایی که لایجعل پایشان را فی الدمپایی دوستانشان( پاشون را در دمپایی ما نکنن)

 

جوک!

 

1-      زن بداخلاق بدقیافه ای از شوهرش می پرسه : نمار وحشتو چه موقع می خونن ؟ شوهرش می گه : هروقت جمال مبارک حضرت عالی دیده شود !

2-      مردی با دو فرزند از زن اولش با زنی با دو فرزند از شوهر اولش ، ازدواج کرد و صاحب دو فرزند مشترک شدن. یه روز زن به شوهرش زنگ زد و گفت : عزیزم زود خودتو به خونه برسون ، چون بچه های من با بچه های تو ، دارن بچه های ما رو می زنن !

3-      تو یه مسابقه کشتی بین گربه ها یه گربه ی ضعیف مردنی همه رو شکست می ده می ره مرحله فیینال و اونجا هم قهرمان می شه. خبرنگارا ازش می پرسن : رمز قهرمانی شما چه بود ؟ گربه ی لاغر می گه : بشوژه پدر اعتیاد ، من بَبرم!

4-      اولی : من خروس تنبلی دارم که سالی یه مرتبه آواز می خونه ! دومی : این که چیزی نیست خروس تو خیلی زرنگه ، من خروس تنبلی دارم که وقتی خروس همسایه آواز می خونه ، فقط سرشو به علامت تایید بالا و پایین میاره !

5-      اولی : عموی من دیروز مرحوم شد. دومی : دکتری که معالجش می کرد کی بود؟ دومی : کسی معالجش نکرد ، خودش مرد!

6-      اولی : علت مرگ برادر معتادت چه بود ؟ دومی : والا علت زندگی برادرم هم معلوم نبود تا چه برسه به علت مرگش !

7-      یه بار یه تیمسار می ره بازدید از ارتش ، یه کفاش می بینه می گه : پسر اینجا چکاره ای ؟ کفاش هول می شه می گه تیمسارم کفاش!

8-      مردی در بستر بیماری افتاده بود و زنش بالای سرش داشت نامه می نوشت. مرد گفت : زن داری چی می نویسی؟ زن می گه : دارم در مورد سلامتی تو به پدرم نامه می نویسم. بعد از چندی زن از شوهرش می پرسه : راستی کلمه ی قبر رو با "قاف" می نویسن یا با "غین"؟!!!

9-      مردی با یه زن زیبا ازدواج کردو وقتی نام زن را پرسی زن گفت : نام من حماره. مرد گفت : این نام را عوض کن چون حمار یعنی خر و اسم درستی نیست. زن نامشو عوض کرد و گذاشت قاطر ! مرد گفت : این دفعه نام تو از اول بهتر شده ولی هنوز از طویله خارج نشدی !


10-   معروف است که وقتی معلم لویی چهاردهم برای او شیمی تدریس می کرد چنین می گفت : اکسیژن و هیدروژن کمال افتخار را دارند که در حضور اعلیحضرت با یکدیگر ترکیب شده و تولید آب نمایند !

 

11-   یه بار ناصرالدین شاه رفت مازندارن . در نزدیکی مقصد وقتی سر از پنجره بیرون آورد دریا را دید. با تعجب از یکی از همراهان پرسید آن چیست. آن شخص با چاپلوسی تعظیمی کرد و گفت : قربان ! بحر خزر شرفیاب شده است !

 

ماجرای طنز

 

روزی مردی به سفر میرود و به محض ورود به اتاق هتل ، متوجه میشود که هتل به کامپیوتر مجهز است . تصمیم میگیرد به همسرش ایمیل بزند . نامه را مینویسد اما در تایپ ادرس دچار اشتباه میشود و بدون اینکه متوجه شود نامه را میفرستد . در این ضمن در گوشه ای دیگر از این کره خاکی ، زنی که تازه از مراسم خاک سپاری همسرش به خانه باز گشته بود با این فکر که شاید تسلیتی از دوستان یا اشنایان داشته باشه به سراغ کامپیوتر میرود تا ایمیل های خود را چک کند . اما پس از خواندن اولین نامه غش میکند و بر زمین می افتد . پسر او با هول و هراس به سمت اتاق مادرش میرود و مادرش را بر نقش زمین میبیند و در همان حال چشمش به صفحه مانیتور می افتد:

گیرنده : همسر عزیزم

موضوع : من رسیدم

میدونم که از گرفتن این نامه حسابی غافلگیر شدی . راستش انها اینجا کامپیوتر دارند و هر کس به اینجا می اد میتونه برای عزیزانش نامه بفرسته . من همین الان رسیدم و همه چیز را چک کردم . همه چیز برای ورود تو رو به راهه . فردا میبینمت . امیدوارم سفر تو هم مثل سفر من بی خطر باشه . وای چه قدر اینجا گرمه  !!

 

 

آگهی

*** کتری آب جوش با سیم خاردار در اطراف و دارای ولتاژ 220 ولت ، آلوده به ویروس اچ آی وی و هپاتیت و آپیر خطر جهت خوابگاههای دانشجویی !

*** سلف پاکی زکی افتتاح شد : با خدمات ویژه ، عتیقه ترین غذاها و رفت و آمد گربه های اصیل ایرانی و تایلندی همراه با خدمات پس از غذا مانند : لوله بازکنی ، کمک اسید معده ، تخلیه چاه ، تنفس مصنوعی ، شوک الکتریکی بر قلب ، ماسک اکسیژن و سایر خدمات. *** رفت با شما برگشت با خدا !

خواص اسلحه : مادرزن !

 

نوع اسلحه : انفرادی که با عیال حمل می شود.

طریقه مسلح شدن : این اسلحه با دروغ همسایه مسلح می شود و با زخمی کردن داماد بیچاره خنک می شود.

قدرت تیراندازی : یک میلیون ناسزا در ثانیه

برد مؤثر : انتقال داماد به بیمارستان.

برد نهایی : انتقال داماد به گورستان !

بخش کردی

در اینجا براتون دوتا ترانه کردی خیلی شاد آپلود کردم با کلیک روشون می تونید دانلود کنید. حجم هرکدوم رو با کلی تخفیف یک مگابایت در نظر گرفتم. دانلود کنید و شاد شید و برقصید !

ترانه ی اول : " مه عاشق ملکه م "  از محمدامین غلامیاری با کیفیت بیست و چهار و حجم 900کیلوبایت

(دانلود آهنگ)

ترانه ی دوم : کیچه کوانیکا با کیفیت بیست و چهار و حجم یک مگابایت (دانلود آهنگ)

 

بیاموزیم :

 

 وقتی خدا تو رو سمت یه پرتگاه هدایت می کنه ۲ هدف داره :
یا می خواد از پشت بگیرتت
یا پرواز یادت بده...

 

در آپ بعدی خواهید خواند ...

·         نامه ی اسرار آمیز و خنده دار !

·         مشاوره ی خانوادگی و جالب ملانصرالدین

·         آگهی های خنده دار

·         و جوک و حکایت و کلی بخش های خنده دار دیگه.

 

تاریخ آپ بعد : پانزدهم مرداد ماه.

شاد و موفق باشید. امیدوارم لذت برده باشید.

سعید آرین